;
نمایشگاهی از ی ده هنرمند نقاشی بخشی از نسل نقاشان امروز ایران را یل میدهند نقش آنان در دادن هنر معاصر ایران را نمیتوان نادیده گرفت.
نسلی شاهد دگرگونی های بنیادین و در منطقه بوده و افق پیش رویش چه بسا نامعلوم تر و پر چالش تر باشد. در عین حال پیشرفت تصاعدی ی ارتباطات و انتقال بی واسطه دانش عظیمی را برای این دوران بوجود آورده حیطه اختیار این نسل با وقایع بسیاری مورد تهدید قرار داده . وقایعه ای از جمله وضعیت محیط زیست . جنگ های فرسایشی و پی در پی منطقه.خون ریزی های ی. ازدحام و شلوغی. وجوه مضر ی همگی اختیاری برای این نسل باقی نگذاشته است. هر چه هست جبر جنگ و تاختن بی رویه ی و ترس از ویرانیست و از آینده .
این همه روح جمعی و توافق نانوشته ای را بین این نسل ایجاد مظاهر آن را در آثارشان شاهدیم موجب نمایش این وضعیت شده..
وضعیتی بی تعادل وفاقد ی نظم نسبی...
امیر شلمانی – دی ۹۴
فعالیت هنری همواره بیشازآنکه پاسخ به ضرورتهای هنر باشد، پاسخ به ضرورتهای زیستی هنرمند بوده است. هرقدر که درک هنرمند از دامنهی مسائل و درگیریهای زیستیاش گستردهتر بوده، دامنهی بیان و اثرگذاری هنر وی نیز گستردگی بیشتری داشته است. این امر، درکنار این واقعیت که تولید هنری نه فعالیتی فردی، بسته، و خودبنیاد، بلکه فعالیتی اجتماعی است، تأکیدی مضاعف بر آن است که اعتبار هنر جز از توان هنرمند در بازآفرینی منتقدانهی «شکل اجتماع» در «شکل هنری» ناشی نمیشود. در این معنا، رابطهی هنر با اجتماع چیزی جز جدال و تنش نیست. هنرمند با شناخت موقعیت اجتماعی و تاریخی خود، به انتقاد از آن و، در برخوردی ریشهایتر، انتقاد از چیزی خواهد پرداخت که اصولاً او را در موقعیت هنرمند قرار داده است؛ بر همین مبنا میتوان نتیجه گرفت که خلق هنری، متضمن انکار موقعیت پایدار هنر نیز هست! اثر هنری، باید ضمن تأکید بر غیرضروریبودن خود، غیرضروریبودن تمام تاریخ و واقعیتی که به آن میپردازد را عینی سازد، و در برابر واقعیتهای سفت و سخت موجود، همهی امکانهایی را قرار دهد که ممکن بود به جای واقعیت موجود قرار گیرند.
شاید این حکم که «اثر هنری باید امکانها را دربرابر واقعیت موجود بگذارد»، نشان تعصب در تعریفکردن و ذاتبخشیدن به فعالیتی ضرورتاً آزاد باشد؛ اما نکتهی اینجاست که تنها با تکیه بر این مفهوم است که میتوان هنر را از غلتیدن به درون قطعیتها و چارچوبهای قدرتهای مسلط بر عرصهی هنر بازداشت. انکار تعریف بالا، خود پذیرش بدیل آن، یعنی اثر هنری در حکم واقعیتی بیبازگشت و تغییرناپذیر است؛ انکار همهی امیدی که به آزادی هنر داریم! ـ
علی گلستانه، دی ۱۳۹۴.