;
گالری میرانا
بودن اشیا تداعی گر حضور انسانی است. تقارن بی واسطه ای که بدون مشاهده ای آدمی در درون چشم انداز ما، می تواند از بودن او در مکانی، از علایق اش به اموری و از شرایط اش در زمانی ، داستانی کوتاه و یا بلند را حکایت کند.
نما های مملو از اشیا و یا لوازمی که هر روزه بدانها مینگریم، یاد اور لحظاتیست که دیگر از پنجره نگاه زمان کنونی ما گذشته اند و به نوعی باز گو کننده ای احساس نوستالوژیکی هستند که شرایط و زمان برما حاکم کرده است.
غم و غربتی که با ترکیب بندی های فشرده و رنگهای گرم ،تلاش در القا سنگینی و کمبود حجم قابل تنفس حتی در امتداد خاطرات را برای بیننده دارند و او را با این سئوال روبرو می سازند که آیا این غم غربت متعلق به اشیا است یا انسانهای غایب در اثر ، و یا این مخاطب است که خود این امر را عمیقا به زبان تصویر تجربه میکند؟