;
کنار هم قرار گرفتنِ آثاری که در مجموعۀ « نه میبارم، نه پایان مییابم » گرد آمدهاند، گستردنِ طیفی را میماند که از کمینهگرایی و کنشنماییِ طراحی تا جزییاتپردازی و واقعنماییِ نقاشانه را در بر میگیرد و به نمایش میگذارد. این آثار، چه آنگاه که به مدد وامگیریِ خلاقانه از ظرفیتهای طراحی با رویکردی تصویرگرانه به ترجمۀ تخیل زایندۀ هنرمند میپردازند – و به این سبب، در استفاده از عناصر بصری مانند رنگ مقتصد جلوه میکنند - و چه آن هنگام که از اساس - با تمام الزامها، فرصتها و محدودیتهای بصریِ آشنا – نقاشی کردن را در افق خواست هنرمند مینشانند، زنجیرۀ بههمپیوستهای از تجسمِ پُرمعنای خیالپردازی را، فارغ از دغدغۀ محدودیتهای رسانهای که به خدمت میگیرند، جلوهگر میسازند.
همۀ آنها، فارغ از ابزاری که از آن استفاده میکنند یا کارمایهای که برای نقشاندازی برمیگزینند، بدون تردید در گشودن عرصهای برای میدان دادن به جوشش تصاویرِ برآمده از رویاهای مشترکشان، در یک جناح جای میگیرند. تمامیِ آنها نمایندگان نسل نوپایی از هنرمندان جوان هستند که به تجربهورزی، تأمل و اکتشاف در ساحت نظر و عملِ هنرمندانه، همچون الزامی تعیینکننده برای ترسیم نقشۀ راه آیندهشان مینگرند و به آن التفات دارند. حاصلِ چنین خواستی، چشماندازی از آثاری متنوع و متفاوت - اما در اساس برآمده از بنیانهای مشترک - است که در قالب این نمایش درخشان در معرض تماشا قرار گرفتهاند.
حمیدرضا کرمی