;
در تصویر آمیختگی ها
زمان، تکرار است. تاریخ، تکرار مکررات. هنر اما، تکرار بازی خوشایند خواهد بود، در حادثه چهارچوب. و خوشایندتر آن که چهار چوب، حد نباشد، و احاطه نگردد از این رو کوشش پیش رو هم زیستی دیگر گونه ایست، از جنس امروز و نه از جنس زمانه. نه در حبس معنا، و نه در بند بی قیدی. کششی سمج مدام بار معنایی را از خط گرفته و او را بی واسطه نمایان می سازد. خط هایی خیالاتی، آمیزشی به قدر کفایت، در تصویر آمیختگی ها. او رقصنده عریانی است که در جنگ رنگ، به میهمانانش صورت می بندد. مدعوانی تاریخی، رخت هایی با قواره، در الفتی پر مخاطره، بی آنکه میزبانیش بر کسی آشکار گردد.
سید حمید رضا علوی امساک