;
پنجمین نمایشگاه آثار هنرجویان آموزشگاه هنرهای تجسمی سرزمین باران
در گروه های سنی پیش دبستان، دبستان و نوجوانان
بارون می آد خیس میشی می افتی تو حوض نقاشی ...
این جا سرزمین باران است . چترها به حکم طراوت بسته اند و ما کودکان و نوجوانان بال در بال اشی مشی قصه ها بر سر حوض نقاشی نشسته ایم تا هر بار رنگی زنیم بر خود ، تا در آینه ی چشم ها به نظاره اش نشینیم ، تا از تکرار تصویرهایمان هر لحظه باوری از هویتمان در آینده ای خلق شده محقق شود.
این بار به میهمانی چشم های شما آمده ایم تا در آینه زلال دیدنتان ،بودنمان را دوباره تجربه کنیم. این نقش ها و تصاویر هر یک تکه ای از پازل هویت ماست که در مسیر شناخت خود لحظه به لجظه درحال کامل شدن است. همراهمان که شوی روبه روی هر تابلو، کتیبه یا مجسمه که بایستی با تو سخن می گویند؛ از احساسهای ما، از لحظه های ناب دوستی، گاه درد و دلی از ارتباطاتشان دارند و گاه خود و خانواده شان را معرفی می کنند. زبان نقش ها را باور کن و گوش جان به روایتشان بسپار. شاید لحظه ای در آینه ی نقش ها خودت را یافتی خالی از هر رنگ و تعلقی، آنجا که گنجشکک اشی مشی درونت هوس رنگ بازی می کند و در خیال خود زیر باران، درون حوض نقاشی لحظه به لحظه رنگی از بودن را تجربه میکند.