;
ساده سازی و استیله کردن همواره ممارستی است که از نوعی مکاشفه درونی بر می خیزد ، تلاشی که اگر نتواند به بار نشیند نتیجه اش شکست است برای هنرمند . به همین خاطر خطر کردنی است که همه کس را دل آن نیست ، چرا که حداقل باقی مانده باید آنقدر گزیده باشد که همه چالشهای فضاهای خالی را جبران نماید .این کم گویی و گزیده گویی نه از سر تنبلی که از نوع پختگی می آید و این همان چیزی است که عارفه به خوبی دریافته است چنانچه آنجا که لازم می بیند به قدر اشباء متمرکز می شود و ریزه کاری می کند . حس عاطفی درون کارهایش به خوبی زنانگی اش را عیان می کند و می تواند با همان خطوط به غایت نازک و المان هایی گاه تکرار شونده ، احساس بیننده را به کفایت ارضاء نماید ،او در بند هیچ نستالوژی به بند نیامده و گویی جز جواب دادن به احساسش هیچ مرزی را ذهنش نمی پسندد