;
به نام او...
این سَرهای فرو رونده و متکثر، سکوت و فغان برآمده از روح متلاطمِ در جسم، تاریکیِ پراکنده و هجوم سایه های رازآلود؛ تماماً راهی است برای رسیدن به نور. نور در این تصاویر نمود یک کنکاش بصری است. هدف از این بیان، تلاش برای دستیابی به نوعی خودآگاهی بوده است.
حرکت اولیهی این جستوجو با واقع شدنِ هنرمند در مقابل دوربین عکاسی آغاز میگردد .اولین تصاویرِ به دست آمده صورتهایی قابل شناساییاند. اما در طی مسیر و با کنشِ تخریب چهره، روند شکلگیریِ آثار رو به سوی دیگری میبَرد .شیداییِ روح و جنون حاصل از سرگردانی در این راه، خیالاتی وهمانگیز را به تصویر کشانده و آنچه پدید آمده فرمهایی هستند انتزاعی. عناصر انسان نمای منهدم شده به چرخش تکرار شونده گرداگرد حفرهای از روشنایی درآمده و سپس از آن دور میشوند .این در بَند شدگی و دوردور ِ تسلسل، ماحصل تصویر را به عناصر و فرآیندی از طبیعت نیز همانند کرده است .ناگزیر در این افزودن و کاستن، ساحتی ظاهر گشته همچون سنگ سخت و شعلههایی که زبانه میکشند. بدین گونه تببین ضرورتِ نیل به معرفت، از یک دغدغهی درونی به گسترهای از فهم جهان پیرامون گام برمیدارد.
تورنگ سلیمانی هنرمندی است نوجو از شهر آمل. این شهر از دیرباز پایگاهی برای تجمع فرهیختگان تاریخ و فلسفه بوده و هر دََم حضور حلقههای ادبی و توجه به مفاهیم عرفانگرایانه بستری از شیوهی اندیشگی را برای اهل هنر و ادبیات در این جغرافیا به ارمغان آورده است. از این رو در مواجه با این آثار، میبایست وام گرفتن از اتمسفر زیست بوم و غنیتر گشتن زبان تصویر را در دستاوردهای آتیِ هنرمند و اهتمام او به درک عمیق محتوای مزبور پیگیری کرد .
مهرنوش علیمددی/ شهریور 1396