;
رویاها، تصورات و اندیشه هایم، وقتی به هیچ روی قابل انتقال با کلمه، شعر و نمایشنامه نیستند، نقاشی شکل دیگر بیان ٱنها می شود. خط و رنگ بر بوم ترکیبی مینشانند از تجسم چیزهایی که گاه در تعامل و همزیستی اند و گاه در تضاد. هر دوره از نقاشی هایم متاثر از رویداد یا اتفاقی ست که مرا ملزم به بیان خود کرده است. مهاجرت، و همزمان اندیشیدن در دو فرهنگ متفاوت، اگر چه بیشترین تاثیر بر فرم و مضمون نقاشی هایم داشته است، اما به طور کلی انسان، به معنای وسیع کلمه ، محور تمام ٱنهاست. با اینکه هر دوره از کارهایم، مستقل و متفاوت به نظر میرسد، اما در نهایت مضمون مشترکی دارند که درونیات مرا بازگو می کنند. در یک دوره خاطره و بازخوانی خاطرات، مضمون غالب ٱثارم بوده است و در دوره ای دیگر، شعر مرا با خود به دنیای نقاشی برده است، به این که چگونه می شود جوهره ی شعر را با خط و رنگ تصویر کرد. حتا در نقاشی های انتزاعی هم که فارغ از نشانه های ٱشناست، باز به انسان، به ٱرامش و دغدغه هایش فکر کرده ام.