;
بازیابی
آدمیزاده ناگزیر به تماشای گذشت زمان است و به رسوب نشستنِ ذراتِ جاریِ زمان حاصل این تماشاست. رسوبی ناهمگون و ناصاف ولی گیرا.
در پستوی ذهن ما همیشه بازیگوشیِ خوشایند وکودکانه ای ـ و گاه توامان با درد ـ برای به هم زدن این رسوب نهفته است.شیطنت ما می تواند با برهم زدن آن چه از گذشته ته نشین شده، دوباره ما را به تماشای زمان ببرد. بازیابی زمان ،مکان،کَسان و...هر آنچه که به تماشای دوباره بیاید به آدمیزاده بال و خیال می دهد و او را از «رفته» به « ناآمده» سیر میدهد.ناآمده ها به او پای رفتن می دهند و رفته ها به او زادِ راه.
«بازیابی» دو نگاشت از دو تماشای متفاوت به رسوبی سی و چند ساله است با بازیگوشی های پیدا و پنهان خود ، در آستانه ی ناآمده های بسیار.
غلامرضا سماوی
9/7/97