;
انسان در مقابله ی با هجوم ناملایماتِ روانی،روحی،فیزیکی،بصورت غریزی سعی در برقرار کردن تعادل دارد و این تعادل از فیزیک به روان و از روان به محیط پیرامون خواهد رسید.
تعادلی که منجر به پدیدار شدن چهره ی کاملی از انسان خواهد شد.انسان به کمال رسیده چیزی شبیه به سنگ،به درخت،به آب خواهد شد و برگشت به سکون و سکوت اولیه و شروعی دوباره را خواهد انجامید.
تکامل انسان در پناه موجودی مادر گونه رخ خواهد داد و طبیعت مادری است پهناور و درآغوش گیرنده و انسانِ کامل،انسان برگشت پذیر به غریزه ی نخستین است و نطفه ی اولیه.
درون هرانسان گمشده ای هست،صدایی آشنا،صدایی متعلق به زمین،به زمان،صدایی که مدام نجوا می کند. صدایی که تمام انسان را در بر می گیرد و او را به نقطه ی آغازش وصل می کند.
آغاز انسان کجاست؟
شاید آن نقطه ی اتصال به هستی که از هیچ پدید آمد،شاید آن عدم،شاید آن سیاه گیجِ بزرگ،شاید...