;
گالری شلمان
جاذبه در واژه به معنای جذبکننده، به خود کشنده، نیرویی که اجسام را به سوی خود میکشد.
بهراستی نیروی افزونهاش یا نیرویی که افزونهاش برپایی میکند، در اصل ویژگیاش افزونهاش و ربودن است.
و ما در دیدگاه و از جایگاه هنری میتوان اینگونه به جاذبه پرداخت که جاذبه همان کشش و نیرویی است که یک اثر هنری خودآگاه و باانگیزه پیشین و یا ناخودآگاه و بدون برنامه از پیش تعیینشده از سوی هنرمند در ذهن و جان بیننده ایجاد میکند و رو ح و روانش را به چالش میکشد.
درنگ کند یا چشم بردارد و برود، میماند بین رفتن و ایستادن، ولی سرانجام میماند و درگیر جاذبه هنر میشود.
اگر این رخداد انجامپذیر گردد هنرمند در رسالت خویش پیروز شده و توانسته حداقل اثری قابل درنگ ایجاد کند که جاذبهای از خود نشان داده در این حد که هنردوست را ذهنش را و تمایلاتش را برباید برای بازگشت بهسوی اثر.
این جاذبه، این افزونهاش که رخداد میافتد، بهدرستی هنرمند رسالت خویش را به رخ کشیده و بیننده را شیفته کرده است.
گروه هنری اورنگ
اردیبهشت 98