شناختنامه
آرمان خلعتبری
…ناصر بخشی از جای دوری کارش را آغاز کرده است. از تکچهرههای سفارشی تا طبیعت بیجانهای عین عکس، از چهرههای خود و همسرش و از اینها، صدها! دورهی کاملی را به نیمتنهی زنان و مردان و کودکان اختصاص داد که پشتشان را به ما کرده بودند، پسِ کلهها و پسِ گردنها، و با چه چیرهدستی تمامی این هویتهای ناتمام را از کار درآورد.
…برخورد شخص هنرمند با مفهوم خاطره و حافظهی جمعی، در حجمها و اسمبلاژهای او، در یک دستهبندی کلی، شامل چهار گونهی قابل تفکیک و بررسی است. «ویترینها» آغاز این فرم از تولیدات است و در ادامه، در قالب «جمجمهها»، به لایههای مستتر در عمق توجهی بیشتر میشود. سری «کنج»، با اشاره به خاطرات مانده در پستوی ذهن، کنایهای است به رویاها و آرزوهای فروخفته.
آخرین فصل از این سری کارها، با عنوان کلی «کِشندهها»، به تعبیری ترکیبی از تمامی مجموعههای پیشین بوده و سنگینی خاطرات و عوامل اثرگذار بر زیست انسان معاصر را نشانه رفته است. گویهای برنجی و براق که چون دنبالهای سنگین در امتداد جعبههای ناصر بخشی امتداد یافته یا از تابلوهای او آویخته اند، در عین صورت زیبا و ظاهر ارزشمند آن، بر دشواری حمل این بار اشاره دارند…
سخن ناشر
جعبه سیاه، کتابی است چندلایه، از هنرمندی که مسیر ویژهی خود را در هنر بدون دانش آکادمیک پیموده. با وجود جوانی، نگرههای تازهای را به هنر ایران افزوده و به عنوان هنرمندی معاصر جایگاه خود را در جریان هنر امروز تحکیم بخشیده. آثار او هر یک زاویهای از جهان هنرمندی را نمایان میسازد که در بحبوحهی سالهای پرفرازونشیب و بحرانزدهی جامعهی ایرانی، شکل گرفته و آسیبهای جدی در روان ناخودآگاه و خودآگاهش مستقر شده.
کارهای ناصر بخشی با عناصر نشانهشناسی گسترده، تاویل و تفسیرهای گوناگونی را در بطن خود دارد. نظام نشانهشناسی ناصر بخشی از دو عنصر عکس-شی و ترکیببندی این دو بهرهای سرشار برده و با این درآمیزی، اثری هنری را به نظام بی تعریف هنر معاصر پیوند زده است. روایات ناصر بخشی از زندگی ایرانی، مهاجرت، جنگ و بحرانهای فکری از چنان غنا و پشتوانهای برخوردار است که گذار زمان به جنبههای محتوایی آن میافزاید و درک و تحلیل تازهای به بیننده ارائه میکند و امکان کشف ناشناختههای پنهانشده در لایههای زیرین روح و روان او را آشکارتر میسازد.
همانند جعبه سیاه هواپیما که پس از سقوط در مکان و زمانی خاص، تنها به کار پاسخ دادن به سوالات، ابهامات و ناشناختههای فراوانی میآید. بخش دردناک سقوط، مرگ، نیستی و نابودی است و جعبه سیاه نمیتواند به حیات و بازگشت کمکی کند، اما میتواند وضعیت سقوط را توصیف کند. جعبه سیاه نمیتواند از آلام ما بکاهد، اما میتواند سقوط و علت آن را واکاوی کند. جعبههای ناصر بخشی حکم همان جعبه سیاه را برای ما دارد و روزگاری ما را در فهم تاریخ و زیست امروز یاری می رساند…