;
احتمال و یا هر امکانی درجابجایی و همنشینی موضوعات در نقاشیهای شهروز صدر وجود دارد، اما علیرغم این گستردگی مضامین، توضیح دربارهی آثارش زیادی و یا حداقل اضافه است. به بیان سادهتر؛ با این که نقاشیها، ناممکن و یا عجیب و غریباند، اما بدون هیچ ملاحظهای معلوماند. او برای واضح کردن نیتاش، کاری که میکند این است؛ «فشرده کردن مضامین». عناصر اضافی را حذف میکند، از اسب تنها سر و یک پا میماند، از جانوران و آدمهای لخت و عورش هر آنچه لازم دارد را حفظ و بقیه را دور میریزد، به نزدیکترین شکل ممکن آنها را کنار هم مینشاند، نه تنها عمق را بلکه هر نوع زیادهگویی را بیمعنی میکند، در نتیجه؛ تکلیفِ موضوع با تمامی وجوه استعاریاش معلوم و غلظت معانی آثارش آشکار میشود.
دقیقاً همین غلیظ شدن و فشردگیست که به این همه درهم آمیزی ما، و همچنین آثار وضوح میدهد، تا به حدی که مجبورمان میکند گاهی دزدکی به نقاشیهای او نگاه کنیم…
محمد پرویزی