;
«پوست» * تَرَکی ظریف که شیشه را نریزانده. تمامش همین است: ظرافتِ هولناک. کاغذ، به مثابه پوست تن معنی شده است. همانقدر ظریف، حساس و به قاعده، اما غیرقابل پیشبینی. تصورِ تابآوری سختِ کاغذ زیر رگبار سوزن. موضوع چه اهمیت دارد؟ پرندگان، ماهیها، گیاهان، انبوه سرخوشی و غم یا ملال. جهان زیستهای سرشار از زندگی و مرگ. پیچیده، درهم تنیده، عمیق، مهربان و شاید بیرحم. ضیافتیست به غایت پرشور اما بینهایت هولانگیز… * بیژن الهی | دیدن