;
کهنه دکمهها
تقدیم به خاطرهی مادربزرگم
خاطرات مثل دکمههای لباسهای کهنهاند. لباسها پاره میشوند، پارچهها میپوسند وازبین می روند، اما دکمه ها همچنان باقی میمانند. انسانها نیز پیر میشوند واز دنیا میروند، اما خاطراتشان مثل دکمههای کنده شده از لباسهای کهنه بهجا میماند. خاطرات معلق در ذهن، جعبهی دکمههای قدیمی مادرم، عکسهای خانوادگی من و کسانی که نمیشناسم، دستمایهی شکل گیری این مجموعه شد. دکمههای رنگینی که روزگاری اسباب بازی کودکانهای بیش نبودند. اکنون هر کدام از این دکمهها و نخهای قدیمی برایم یادآور کسی است. عزیزانی که امروز پیر شده و یا از میان ما رفتهاند ونخهایی که کلاف سردرگم سرنوشت را در ذهنم تداعی میکنند.
نازلی عباسی