;
آخرین نقاشی را تمام کردم و به دیوار زدم. بقیه را فروخته بودم و باقی بوم های استفاده نکرده را پس دادم و بازگشتم. جایی برای مجموعه شخصی نداشتم. از آن دوره چیزی جز عکس برایم نماند. از روزی که بازگشتم دستم به قلم نمی رفت. جسته و گریخته روی بوم طرح می زدم اما دلچسبم نبودند ، سفیدشان می کردم. اوایل تابستان بود که دلم رنگ های تند می خواست تا پرتره هایم را مغشوش کند. برخلاف همیشه حرفی نداشتم برای گفتن. نه اعتراضی ، نه شعاری ، این بار خودم بودم و خودم و تجربه شخصی کاملا از احساسات و حالات درونم شکل گرفت. تجربه شخصی تصویری از زنان مدرن جامعه است که مشتاق تجربه کردنند. زندگی را هدیه ای از جانب خدا می دانند که فقط یک بار فرصت تجربه کردنش را دارند. همان روزها بود که به عنوان سفیر همیار سلامت در شبکه بین الملی هپاتیت ایران توسط پروفوسور سید موید علویان انتخاب شدم که دلیلی شد برای به نمایش گذاشتن تجربه ی شخصی بعد از سه سال که از آخرین نمایشگاه انفرادی ام می گذشت ، برای حمایت و درمان کودکان کار هپاتیتی. نیوشا خطیب زمستان 96