;
روایت های کف خیابان چهار مجموعه را شامل می.شود: به تهران، انقلاب آزادی-آزادی انقلاب، پاشنه بلند و روایت های کف خیابان. آنچه فراهم آمده است کلان روایت.های نادقیق دربارۀ شهر نیست بلکه تجربۀ شخصی هنرمند در خلال پرسه.زنی.هایش در شهر است. این بار جنبه های دیگری از پرسه زنی در آثار هنرمند نمایان می شود؛ او رهگذری ناظر و ساکت نیست که ساده از کنار حوادث می.گذرد و یا شرم و دیگر موانع ساختاری اجتماعی فرهنگی مانعش می شود، بلکه ناظر هوشیاری است که وقایع را ثبت می.کند و تجربههای آنی و شخصیاش را با به اشتراک گذاشتن با دیگران به تجربههایی جمعی و تبادل پذیر مبدل میکند. هر کدام از چهار مجموعه ذیلِ (حق به شهر) فهمیده میشوند؛ به اشتراک گذاشتن تجربههای آزار خیابانی، مطالبه داشتن از شهر، بزرگنمایی اشیا دفرمه شده کف خیابان و جز آن، عادی زدایی از معضلات شهری و تعلق یافتن و مشارکت در امر شهری است.
تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور در آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن می شود. حق به شهر از طریق فضاهای مناسب شهری محقق میشود و بین فضا و حق رابطۀ مستقیم برقرار است.شهر، هم در ساحت فیزیکی و هم اجتماعی تعلق کمتری به شهروندان یافته است و کمتر متناسب با مشارکتشان در آن است و این به معنای کاهش حضور شهروندان، خاصه زنان در شهر و نادیده گرفته شدن آنها در طراحی شهری و بیتوجهی به حق به شهر است.
روایتهای کف خیابان شکل فعالانهای است از حضور در شهر، پیوندی است بین زندگی روزمره در حوزۀ خصوصی با حوزۀ عمومی، دعوتی است برای مداخلۀ شهروندان، در حوزۀ شهری که از منظر یک هنرمند به مسئلۀ حق به شهر میپردازد.
ماهور طوسی