;
ما در گذر از میان فضاها از ایستادن بر آنهادست نمیکشیم.
ما همواره به نحوی از دل فضاها عبور میکنیم.
و با ماندن مدام در مکانها و اجسام دور و نزدیک پیشاپیش آن فضاها را تحمل میکنیم.
و هنگامی که به خود میآییم و به خویشتنمان میاندیشیم
از اجسام به سوی خودمان باز میگردیم،
بی آنکه لحظهای حتی بودنمان در دل اجسام را از کف بدهیم.