;
عکس های دادبه بصیر سرزندگی قاطعی دارند و شاید این ویژگی است که مخاطب را با آثار او "مواجه" می کند. کنش "ثبت عکس" برای او یک اتفاق ساده و سرسری نیست، تمامی جزییات از آغاز تا پایان به دقت حساب شده هستند و اثر نهائی به همان مقدار که به مخاطب "ارائه" می کند از او طلب نیز می کند. مخاطب ناچار به واکنش است و به نظر می رسد که این وضعیتی است که دادبه بصیر بیش از هرچیز در انتظارش است.
هنرمند احساسات شخصی اش را به روایتهای حساب شده اش گره می زند. در خودنگاره هایش، با دغدغه های شخصی اش روبرو میشود؛ سی تی اسکن های پزشکی و فیلم های رادیوگرافی بدن خود را تشریح کرده و از آنها رمز زدائی می کند و نهایتا" "ناشناخته ی نامیمون" به چیزی فوق العاده زیبا تبدیل میشود. در رفتاری مشابه و بواسطه استفاده هوشمندانه از آیینه، با تلفیق منظره های پیش پاافتاده شهری با آسمان بیکران، ناشناخته های دلهره آور کلان شهر را به تصویری رویائی بدل می سازد. باردیگر ناشناخته ها، بی ثباتی ها و ترسها دور می شوند. امر ناشناخته با اشتیاق پذیرفته و به امری عادی و قابل شناسائی تبدیل می شود و در این رویاروئی است که دنیای پیرامون تغییر یافته و دست یافتنی و حتی خوشایند می شود.
دغدغه دادبه بصیر در رابطه با تالیف تصویر، حساب شده و عمیق است. هر اثر خاصیتی از پیش روشن شده و تزلزل ناپذیر دارد. هر "شات عکس" به مثابه آخرین تیر است. و مجموعه آثار بطور کلی و یا تک تک، عکس العملی به دنیای پیرامون هنرمند محسوب میشوند.
برای این نمایشگاه، هنرمند منتخبی از آثار مختلفش برگزیده که از نظر بصری بسیار متفاوت به نظر می رسند اما پیوستگی آثار با دقت در مفهوم هر تصویر روشن می شود. سرنخ شاید عنوان نمایشگاه باشد که راهنمای حل مسئله و کلید گشایش این جدول کلمات متقاطع است.
مجموعه این رویکردها بصیر را به یکی از قابل تامل ترین مولفین تصویر درحوزه عکاسی ایران بدل ساخته و این نمایشگاه فرصتی نادر است برای تعمق در آثار و سبک ویژه او.