عنوان: تلاش کن تا ماه را به چنگ آوری
گالری: کربن ۱۲
هنرمند: امیر خجسته
تاریخ برگزاری: ۱۰ خرداد تا ۱۵ شهریور
ــــــــ
از غروبهای چرخان و اکسپرسیونیستی با رنگهای عمیق و لرزان، نور به تدریج زوال مییابد و ذهنِ سرگردانِ ستارهشناسِ درونِ ما وادار میشود تا به آسمان شب چشم بدوزد. چشمان ما به جرمی آسمانی برمیخورَد که از اهمیتِ شاعرانه و ادبیِ بزرگی برخوردار است: ماه.
سومین نمایشگاه انفرادی امیر خجسته، «تلاش کن تا ماه را به چنگ آوری»، به ناممکنبودنِ این تلاش جسمانی و همزمان استیلایِ پیروزمندانه بر آن اشاره میکند. نقاشیها و مجسمههای او با فرمهایی که همدیگر را میپوشانند، در هممیپیچیند، به هم میآمیزند و خود را میگسترانند، در هالهای از ابهام معلقاند و در مسیری مابین آسایش و اضطراب، و صلح و آشوب گام برمیدارند.
خجسته پیوسته تناسب میان این دو درونمایه را میسنجد تا بینشی ژرفتر را برای طبیعت انسانیمان به ارمغان آورد. این نمایشگاه جزئیات داستانِ امید و شکست را شرح میدهد و آنها را با همتایانشان، انکار و پذیرش، در کنار هم میگذارد.
خجسته در کارِ خود دائماً روایتهایی از تاریخ هنر را به هم میبافد و از آنها گرهگشایی میکند. او در نقاشیهایِ رنگ روغنِ خود در سال ۲۰۱۸، به اثر ژاک لوئی داوید تحت عنوان «ناپلئون در حال عبور از آلپ» استناد میکند. این آثار اهمیت ناخوشایند ناپلئون بناپارت را در پیوند با تصویر و عنوان پنداشتهشدهاش مورد بررسی قرار دادند و بهرهگیریِ نقاشی از این عوامل به منظور پروپاگاندا را وارسی کردند.
نقاشیهای «تلاش کن تا ماه را به چنگ آوری» حول دو نماد میگردند: ماه و اسب. او عمل بهچنگآوردنِ ماه را بهسان بازنمایی استعاری موفقیت و پیروزی میکاود و اسب را به مثابهی ابزاری برای انسان در مسیر عظمت و قدرت وارسی میکند. قلممویی فراگیر و جسور که قابل قیاس با رفتارِ پرتکاپوی همان ناپلئونی است که او را به تصویر میکشد، بر بوم نقاشی مسلط میشود و همین رویگردانی از صحت و سندیت است که کل فعالیت هنریِ خجسته را برجسته میکند. او برای مبهمساختنِ سیمایِ رهبران سیاسی یا «هراسافکنان»ی که از دید اخلاقی در موردشان اختلاف است، نوارها و مسیرهای عریضِ نقاشی را بر زمینهی بوم حرکت میدهد و این کار تلاشی است برای بیاعتبارساختنِ تصویرسازیهای «درستِ» دیگر، یک بیپروایی در سادگی.
شکل مجسمهها مجلل، خالی از باد، کشیده و صیقلدادهشده است و تصویر پویایِ ناپلئون را به ذهن تداعی میکند که به سوی آسمانها کشیده شده است. خجسته با استفاده از مجسمههای «ماه را لمس کن» و «خورشید را لمس کن»، مواد فیزیکیای را به کار میگیرد تا فکر فرضیِ قراردادن ماه بر فراز مجسمهاش بهمثابهی روشی برای «به چنگ آوردن ماه»، یا جاودانهکردن پیروزی را کندوکاو کند؛ اما برای نقاشی «مبارز غمگین» پیروزی در مواجه با ابدیتْ مستعجل است.
امیر خجسته برپایهی مردی که مشتاق تغییر بود و هماینک جاهطلبیهایش در واقعیت سرکوب شده است، نقاشیِ «مبارز غمگین» را با درخششی دلگیر به تصویر میکشد. رنگ سبز لجنی که تداعیگرِ جامهی نظامی است، این شخصیتها را تهدید به نابودی میکند تا همزمان به مردی یونیفورمپوش، انسان امیدواری که ناامید شد، تبدیل شود.
و مشابه انسانی وامانده در منظرهی ماه که در نور آن غرقه است و به لذت از زیبایی، ظرافت و حساسیت آن مشغول، هرآنچه پیرامون است محو میشود. فاصلهی رنجآور آن سبب میشود تا قلبِ مبارزِ خستگیناپذیرِ درونِ ما با امیدواری رشد کند. این امیدواری از آن دسته امیدهایی است که اخگر را از خاکستر متمایز میکند، نوعی امید که هیچ پایانی نمیشناسد و چه بسا به هیچ کاری هم نیاید.