;
دریا نام عمیقى براى یک معشوقه است ،
و من هیچگاه شنا کردن را نیاموختم مگر در امواج سیاه آزوف...
آزُف دریایست که در آرزوى رسیدن به دریاى سیاه زنده است
و حاصل نگاه من بر گستره ى وسیع امواج ...
آنگاه که نور شگفتى خلق میکند و رنگ به یارى اش برمیخیزد و دریا عمیق و عمیق تر میشود ...
تنها دریایى که به جاى گرفتن جان از من ،
جانى دوباره به من هدیه کرد
و این نمایشگاه اداى دینى است به آزفی که در تمامى روز هاى غم و شادى با قدرت مرا میان بازوان قدرتمند امواجش حفظ کرد ...
ستاره ندیرى
تابستان ٩٨