;
باغ و داغ کهن الگوی دوگانه گرایی ( دوئلیسم) ویژگی چشمگیر و هوشمندانه ی آفریده های صمد تواناست. درختان و پیکره هایی از ایران باستان تا ستیز سنت و مدرنیته ای که تا به گرد گردنمان پیچید، عصایمان را ماری ساخته برای فریفتن حوایی گرفتار در جنگی سرد. جنگی که بال هایش چون شاهینی تیزپرواز در ساختار و معنا گسترانده شده و همنشینی حجم نمایی های وارداتی در کنار رنگ ها و بافت های تخت و میهنی، تاش های بزرگ و جسورانه، طراحی های حساب شده و آرام، رنگ های خاکستری با رنگ هایی زنده و پویا نشانه های آن هستند . نگاه پرنده به همراه زاویه دید کرانه ای هم ژرفنمایی نگارگری را گوشزد می کند هم آموزش های فرهنگستانی را که دستاورد فرنگ هستند و فرنگی مآبی. از این رو سرشتی آقع گرایانه را می توانیم در آفریده های صمد توانا به تماشا بنشینیم تا سیلی نقد این واقع گرایی جای خود را به نسیه ی عاطفه گرایی ( رومانتیکی ) دهد و زردی رخساره مسطری شود برای این چکامه ی زنده یاد حسین منزوی : دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است امروز که صف در صف خشکیده وبی باریم تسلط حرفه ای بر درک فضاهای گسترده و پیچیده در جهان معماری، نقاش را چنان در چینش سازمایه های ناهمگون کارکشته ساخته است که خط و رنگ، بافت و فرم ، سطح و حجم، در یک همسرایی ویژه آهنگی چشم نواز می آفرینند و در یک آن، دلربایی شان هوش از سر برده، تیغ های آهیخته در پس معنای آثار را از یادمان می برند. رمزگان اعداد با افسونگری بر چهار و سه پافشاری می کنند تا چهار آخشیج ( آب، باد، خاک، آتش) را که بنیان زمین و زندگی هستند را یادآور گردند. عدد سه نماردی به جمع شدن و گردآمدن مایی دارد به پهنای اندیشه ها تا بر بستر جامعه و فرهنگ دالی برای همه ی مدلول هایمان شود . به راستی صمد توانا نقاشی واقع گراست نه رومانتیکی عاطفه گرا. زیرا بیش از آن که دچار جهان بینی کور و شعارزردگی بی معنای فرازمانی گردد، زیستنش را در زرگری نقاشی به زراندوزی اندیشه ها می سپارد تا یقین کنی که در فرانسوی این جهاز شکسته سکان نیز آنچه می شنوی ساز (( کج کوک )) سکوت است. عیسا چولاندیم - مرداد 1398