;
در حجم های ارگانیک خود، مونا آقابابائی فضاهای مثبت و منفی می سازد، و نتیجه آثاری هستند که نموداری از فضاهای ذهنی وی میباشند. در تلفیق مواد فرمهای انتزاعی پدید می آیند که مرزهای دریافت را به چالش می کشند. ذات آثار او رشته مسلسل ذهن اش هستند. فرمهای ارگانیک ساده وانتزاعی که فراخوان پیوندهای فرمی هستند و مواد طبیعی که مجبور به تغییر شده اند و درعین عال رجوع به موجودات زنده اند
هنرمند می نویسد : اشیاء ،بیرون از من، به ظاهر در سکون. ساکت و منفعل. فاقد ذهنیت ولی حاضر در ذهن من. به آنها خیره می شوم ، تا بدانجا که به شکل آنها در می آیم ، بلعیده میشوم در چرخه ای متداوم، سردرگم و گیج تا مرز ابهام و واقعیت دوزیستانه
انگل ها در بدن مورچه موجودی ساخته اند که نه مورچه است و نه انگل. تخم انگل شکل و طعم غذا داشت و مورچه آن را بلعید و خود طعمه ی آن شد. مورچه کجاست؟ انگل چه شد؟ آیا واقعیت، خود این دگرگونی است؟ پوست سیاهی بر بدنی که از هم رهایی ندارند؟ پوست یا پوسته ای از تمنا که زاییده من و زاینده ی من اند؟ من کار میکنم؟ می نویسم؟ چرا می نویسم؟ مگر درون من چیست؟ .....میان من و دیگری گفت و گویی همیشگی هست که هر دویمان را فرسوده می کند. از آن شکل میگیریم و هم از آن زوال می پذیریم
*عنوان مجموعه بخشی از شعر "آب" فرانسیس پونژ