;
عمـده آثـار خلـق شـده در ایـن مجموعـه متکثـر اسـت و تمایـل بـه صحنهپـردازی و مناسـبات فــی مــا بیــن المانهــای بصــری، فضــا، نــور و رنــگ دارد، نوعــی زندگــی را نشــان میدهــد و بیننــده بایــد بــه آنهــا توجــه نمایــد. هنرمنــد میخواهــد احساســات بیننــده را تحــت تاثیــر المانهــای بصــری و فضاهــای خــود قــرار دهــد و بــا واقعیتهــای جــاری کمتــر رابطــه دارد. روابطی از فرم، اندازه، فضا و نور که بیننده را به خیالات خود رهنمون مینماید. در عیــن حــال آثــار حداقلگــرا میباشــد. نهایتــا آثــار دلبســتگیها و مکنونــات قلبــی هنرمنــد را نشــان میدهــد.
بهروز دارش، مجسمه ساز و استاد وی، درباره او و آثارش میگوید: آثــار متاخــر نســیم ابوالقاســم چیدمانهــای متکثــر اســت و پایانناپذیــر در خاصهگــی خــود، فردیتــی هنرمندانــه اســت، اصیــل و غیرمنتظــر، نخســتین و زود هنــگام اســت. از گزارههــای زبانــی و انگارههــای مفهومــی ســرریز میشــود. آمــدهای نافرمــان کــه میزبــان را غافلگیــر مینمایــد. بیــرون و درون اســت. بینابیــن، مکــرر شــکاف برمیـدارد، ضــد و نقیــض میشــود. نامتعیــن باقــی میمانــد و معنــا را ســقط میکنــد. ســخت، مفهومگــرا و بصــری اســت امــا هیچکــدام را گــردن نمینهــد. مانـدگار در عـدم مانـدگاری در دیـدگان مـا پرسـه میزنـد و لانـه میکنـد. اثـر هنـری رویـدادی اســت کــه میآیــد و بــر یــک رونــد، تــداول و حقانیــت نقطــه پایــان مینهــد، بــدون فراخــوان، بــدون وعــده، بــدون ناامیــدی فــرا میرســد و از آســتانه میگــذرد.
سـاحلی اسـت کـه دریـا هـزاران بـار بـه آن سـر میزنـد، میآیـد و مـیرود، لمـس میکنـد، ولـی از آن نمیگــذرد. اثــر نــه فرمــان میرانــد نــه فرمــان میپذیــرد، باکســی وعــدهای نمیگــذارد- چهـره تمامـی مـردگان، آینـدگان و بازمانـدگان اسـت . مبنایـی بـرای نواندیشـی اسـت. اثـر هنـری نـه علـم اسـت نـه فلسـفه، نـه بوطیقـا، از افقهـای اسـتعایی زمـان و مـکان میگـذرد. از گزارههــای گفتمانــی کــه بــر خویشــتن تســلیم میشــوند و از حــد و مرزهــای تعییــن شــده خـود فـرا رونـده بـه وهـم و خیـال، خیـالات بصـری سـاحتی بـرای گزارههـای متناقـص و مکانـی بـرای کاسـتیهای آنهـا. نهایتــا ایــن اســت آنچــه اســت کــه در اصــل مــا آن را بــاور داریــم، انتظــار میکشــیم و دوســت میداریــم.