;
سال ۱۳۵۰ برههای دورانساز در کار هنری محسن وزیریمقدم است؛ نمایشگاه مهمی از مجسمههای مَفصلی چوبی او در این سال در انجمن ایران و آمریکا (تهران) برگزار میشود و سطح جدیدی از نوآوری هنری در کار او به نمایش درمیآید. در این دوره تمرکز هنرمند بر ساخت مجسمههای بزرگی است که بازوهای کشیده و دندانهدارشان با مفاصلی به بخشهای میانی وصل میشوند و امکان دستکاری و حرکت را فراهم میکنند. این مجسمهها از تلاقی صفحات تخت و رنگارنگ به وجود میآیند و به هنرمند این امکان را میدهند که بیان هنری خود را در فضایی سهبعدی گسترش دهد. اگرچه وزیریمقدم پیش از این خود را بیشتر نقاش میدانست، اما این کاوش در مجسمه، نشاندهندهی اشتیاق او به عقب راندن مرزها و محدودیتها و نیز در آغوش کشیدن تجربههای هنری جدید است.
این اسکیسها روند کاوش هنرمند در ایدهی مدرن ترکیببندی را نشان میدهند و علاقهی مستمرش به نقاشی را در دورهای که بر مجسمه تمرکز داشت عیان میسازند. تسلط وزیریمقدم بر اصول اولیهی نقاشی مدرن به همراه رویکرد سیال و سرزندهی او در این فعالیتها به وضوح پیداست. نکتهی حائز اهمیت این است که رویکرد انتزاعی وزیریمقدم، برخلاف بسیاری از هنرمندان غیرغربی، بر عناصر دکوراتیو و تزئینی مبتنی بر موتیفهای بومی استوار نیست؛ در عوض رویکرد او در شیوههای مدرنیستی کلاسیک از قبیل تحلیل کوبیستی فضا و اثر متقابل عناصر بصری ریشه دارد. بررسی حلقهی هنرمندانی که در این سالها دوست و همراه وزیریمقدم بودهاند، بهخصوص پییرو دوراتسیو (۱۳۸۴ ـ ۱۳۰۶) از این ارتباطات و تأثیرات متقابل پرده برمیدارد.