;
هواخوری
احمد غلامی مهرآبادی از گرافیک میآید؛ از آن روزگاری که گرافیک را هنر تجسمی میفهمیدند و «گرافیست» را چنان میخواستند که دستی تمام در طراحی و نقاشی و «خلق» داشته باشد و بسیاری از هموندان آن نظام فکری سالهایِ پس از گرافیست بودن را به سرزمین مادری -که هنر تجسمی باشد-پناهنده شدند.
غلامی با این پیشینه برای خلق آثارش به ابزاری دست یازیده که نخستین راه نگاشتن است که به دست بشر در هر زمانی میافتد؛ خراش زدن و بریدنِ رنگ از روی بسترش -بدنهی ماشینی باشد یا مقوا یا سنگی در دیوارهی کوه- دیرینهترین و هرروزهترین ابزار خلق تصویر برای آدمی از آغاز تا اکنون و فردا است. به اینسان برش و خراش انداختن راهش را میگشاید به هنرهای ایرانی و شرقی یعنی «قطاعی» و گوشهگوشهی هنرهای سنتی تمدنهای کهن، و پیش میآید تا هنر مدرن و معاصر. غلامی در مجموعهی هواخوری در میانهی آن نظام هنری فاخر و هنر عامیانه راهی یافته که نه به دام تزیینگرایی و تکنیکنمایی بیفتد و نه دچار عوامزدگی در بیان و لحن بشود. آثار او در این مجموعه روایتگر راستگوی زیست هنری و اجتماعیاش است.