;
ما از چیزی در آینده هراسی نداشتیم. ما از زمان حال رنج میکشیدیم و به واقع مجازاتمان را میدیدیم.
فرانس کافکا - قصر
این مجموعه بر وهم بودن استوار است؛ بودن آدمها در فضاهای موهوم و خیالی. آدمهایی که هستند، اما در واقع نیستند. مرز بین بودنها و نبودنها در دنیای خیالی، در این جهان هستی، بنیان اصلی این نقاشیهاست.
این فضاها گاهی پوچ و توخالی و گاهی پر از دلایل ذهنی و عواطف شخصی هستند؛ از غم و اندوه، درد و شادی و خشم و اظطراب تا اشکال پیچیدهای که هرکدام به نوعی در حال سپری کردن این دایرههای ناامن زمان هستند.