هفته طراحی 2 با عنوان حس خوشبختی از 2 تا 20 خرداد 93 در گالری هما برگزار می شود .در این نمایش که در همکاری با گالری های اگزیست و پی آرت استانبول شکل گرفته قطعات مختلفی در مدیوم های متنوع از عکس ، چاپ و... گردآوری شده است . در این مجموعه که دربرگیرنده اثار مدرن و معاصرایران ترکیه است و کیوریت آن را سعید انصافی بر عهده داشته منتخب آثاری از نانسى آتاکان، محسن احمدوند، مِمِد اردنر، مِحمتعلى اویسال، غزاله آورزمانى، جرن اویکوت، امین باقرى، رضا بانگیز، بورا باشکان، مژگان بختیارى، زینپ بلر، شیده تامى، ارکوت ترلیکسیز، علیرضا جدى، افشین چیذرى، واحد خاکدان، آهو حامدى، زهرا حسینى، وحید دانایى فر، حسینعلى ذابحى، طرلان رفیعى، مرتضى زاهدى، نجات ساتیر، پیمان شفیعی زاده، مریم صباغپور، شهروز صدر فرزانه، ایمان صفایى، یاشار صمیمى مفخم، آذرخش عسکرى، لیلا عمادى، نگار فرجیانى، امیر فرهاد، پرستو فروهر، امیر على قاسمى، شهرام کریمى، فرشید مثقالى، مهرداد محبعلى، اردشیر محصص، بهمن محصص، معصومه مظفرى، پیام مفیدى، منوچهر معتبر، فرشید ملکى، مرتضى ممیز، عاطفه نام آور، احمد نصرالهى، علی نصیر، نیکى نجومى و مصطفى هراسان قرار گرفته است .
مقدمه ی کیوریتور:
از هنگامی که تصمیم گرفتم برای ادامهی کار فرهنگی و گسترش ماجراجوییهایم در زمینه هنر معاصر در استانبول زندگی کنم بهطور طبیعی
سعی کردم نقاط مشترکی بین جامعه ترکیه و کشورخودم پیدا کنم به واقعیات جامعه ترکیه پی ببرم وبا مردم، آمال و آرزوهایشان بیشتر آشنا شوم. در نهایت متوجه شدم این مردم با مردم سرزمین ما از نظر خرده فرهنگهایی که وجود دارد مشترکات بسیاری دارند. همیشه حس میکردم یک پوسته و فرم بسیار شیک ولی خیلی نچسب ویژگیهای واقعی فرهنگ و جامعه ترکیه را پوشانده است. آن پوسته که چیزی نیست جز فرم لاتین، نتوانسته تجدد و تغییر ناگهانی را به آن شکل که در ذهن بانی این اصلاحات ساخته شده بود، برآورده سازد و پایبندی مردم به ارزشهای روابط انسانی خود گواه این امر است. همچنین نقاط مشترک میان این دو جامعه از نظر دیدگاه مردم به سنت و مدرنیته و همینطور دخالت منطق و احساس در مراودات اجتماعی نیز به قوت خود باقی است.
حس خوشبختی در جوامع احساسگرایی همانند جامعه ما ممکن است نمود دیگری هم داشته باشد به این نحو که فرد، در جستجوی حس خوشبختی با عدم امکان دست یافتن به یک چیز واقعی با رویاسازی و رویاپردازی خلا آن را برای خود جبران کند، مثل خریدن بلیط بختآزمایی. تلاش برای رسیدن وتصاحب کردن چیزی ولی با وجود عدم توانایی مادی برای رسیدن به آن، تهیهی نمونهی مشابه ولی قلابی و ارزان قیمتتر آن چیز. این مسایل در خیلی از نقاط جهان شاید به همین شکل باشد ولی آن نوع خوشحالی در رفتار و نوع زیست مردم این دو منطقه بسیار به هم نزدیک است. مشترکات فرهنگی میان این دو جامعه مسأله پوشیدهای برای ما نیست و علم به آنها بهانهی بسیاری از بده بستانها در هر عرصهای بوده است. طراحی با رویکرد جدید به عنوان یک رفتار احساسگرایانه که در آن هیچ چیزی ارجحتر از مفهوم نیست، یک واکنش ناییو و فارغ از مهارت و منطق برای ثبت آنی از اندیشه و ادراک هنرمند نسبت به یک مفهوم مربوط به یک فرهنگ و یک مسئلهی معاصر است که تصور میکنم به واسطهی قابلیتهای آن و اشاره به خرده فرهنگها میتوان با یک رویکرد جدید و خلاقانه به قسمتهای ناپیدا و نگفتهها اشاره کرد.
سعید انصافی
یادداشتی از شهروز نظری بر این مجموعه:
طراحی خواندنی ست
هرچه از مدرنیسم فاصله می گیریم، طراحی جنبه های روانی خود را از دست داده و ابعاد آگاهانه تری به خود می گیرد؛ تا آنجا که دیگر ارزش های بنیادینی چون بداهگی ، بی واسطگی، بی قیدی و از این قبیل خصایص- که بر وجوه شهودی قطعه ی مدرن تاکید داشتند- امتیاز تام و تمامی برای طراح امروز به حساب نمی آید. آیا طراحی همانطور که کارن کورسینسکی توصیف می کند ابعاد بیانی خود را آن اندازه 1گسترش داده که در حال توسیع و مصادره ی مدیوم های دیگر شده است؟ طراحی پس از مدرن، فارغ از آنکه در سبک شناسی معاصر قرار می گیرد یا نه، حامل چند خصیصه ی محوری ست. شاخص ترین آنها این ست که در طراحی اکنونی، ریخت در نسبت با کانسپچوالیته، پیوسته در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد. خاصیت بعدی این که طراحی در این مود، قاعده ی مدیومی ثابتی ندارد و گستره ی متنوعی از ساخت مایه های هنری را شامل می شود. آنچنانکه امروز در پروژه های آرتیست تاک، پراکسیس های ذهنی ، پرفورم، چیدمان و ... با ژست طراحی عرضه می شود کم نیستند. بنا بر چنین تعریفی، طراحی، معادلی برای سیاست هنری در معنای تدبیر، درایت و حساب گری سرخوشانه هنرمند قرار گرفته است. با این حال آنچه هنوز از سنت طراحی به جا مانده روح آزمونی آن است. طراح با تکیه بر ضرورت ناتمامی، وسوسه ی بیدار ماندن تجربه را در اثر هنری حفظ می کند. به نظر می رسد افرادی که دلبستگی های آنها به حوزه ی مورفولوژیک هنرهاست، چندان تفاوتی میان طراحی مدرن و معاصر نمی بینند! اما همین نکته که طراحی معاصر به شدت وابسته به بیانیه ی هنرمند، خوانش می شود برای اثبات تعارض این دو دیدگاه کافی ست. آخر اینکه چرایی عقل گرایی افراطی قرن بیست و یک را باید در فراز و فرود های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و البته فلسفی قرن گذشته جستجو کرد؛ هنر معاصر ( و به طبع طراحی معاصر) هرچند می تواند منتج از باطنی ترین احساسات و وهمیات ذهن باشد، اما بده بستان مفهومی آن با واقعیت محسوس غیر قابل تردید شده ؛ " فرمالیسم پیش 2وجوبی که برای گم نشدن در " حباب بی خلل و بی نقص شناور بینی کرده اند.
شهروز نظری
با عنوان" طراحی همان نقاشی نوست".Karen Kurczynski اشاره به مقاله ای از کارن کورسینسکی( برگرفته از صفاتی که رزالیند کرواس در نفی سنت گرینبرگی بکار برده.)رجوع شود به کتاب نقد هنر | تری برت | کامران غبرائی 60 | صفحه ی 1392| نشر نیک | چاپ اول | تهران
مشکلی به وجود آمده است
اثر از آرشیو شما حذف شد
اثر به آرشیو شما اضافه شد
هنرمند از آرشیو شما حذف شد
هنرمند به آرشیو شما اضافه شد
گالری از آرشیو شما حذف شد
گالری به آرشیو شما اضافه شد
نمایشگاه از آرشیو شما حذف شد
نمایشگاه به آرشیو شما اضافه شد