;
در ابتدا تصویر بود، برای من که چنین بود، جای جایِ کتاب های درسی ، شخصیتی بود و نبود،در من بود و بیرون از من در عرصه ی تکوین و «شدن» بود، هر لحظه ای به شکلی و هر آنی به صورتی ظهور می کرد، تنها خود می دانستم که تمامی این تصاویر انتزاعی، تمامی این پیچیده های کلاف گونه، نمودی از یک چیز است: منِ نقاش
مجموعه ی ساده های پیچیده، نقاشی و تصویر است. روح جمعی آثار تعارضی با دنیای شخصی هر اثر ندارد و نمود بصری و محتوایی آثار در عین افتراق از آبشخوری یکسان سیراب می شوند.