هنرمندان: فرح اصولی/ شیما اسفندیاری/ درنا آبیاک/ نیاز آزادیخواه/ الهام پورخانی/ شهره حقیقی/ علی رفیعی/ عباس شهسوار/ مریم آیین/ ابولفضل عرب بیگی/ نگار فرجیانی/ لیلا قندچی/ سوگل کاشانی/ صالح کاظمی/ افسانه مرادی/ سمانه مطلبی/ صبا منوچهری/ مهدی وزیرپور/ ابولفضل هارونی
تاریخ برگزاری : ۹ آذر تا ۸ دی ماه
ساعات بازدید : ۱۷ - ۲۰
گالری فیوز در نمایش زادسرو به نمایش گروهی آثار میپردازد.
سرو درختی همیشهسبز نماد جوانمرگی؛ نقش سنگقبرها و استعارۀ جاودانگی؛ نَقلِ(نخل) عزاست و پردۀ عروسی.
شگفتا که سرو جاخوش کرده بر قلۀ آشناییزدایی است!
همزمان مرد و زن است، پایدربند و روان است، تابوت مردگان است و کشتی نجات سرو نقش روی پردههاست بهنشانۀ کناررفتنِ پرده!: پشت و روست و ظاهر و باطن. حقیقت جمع نقیضین است و سرو نشانیِ سرراست آن.
در کلام فردوسی ضحاک خوابِ سرنگونیاش را به دست سرو بالایی میبیند. پس جوانان پیش از نطفهریختن کشته میشوند. سیاوش آنگاه که به دستور افراسیاب سر از تنش جدا میکردند به هیئت سروی توصیف میشود و مسیح به دار کشیده میشود؛ جرم همگیشان فاش کردنِ «بیوقت» اسرار است.
اما مقارن با اوج گرفتنِ تاریکیآمیزشی رخ میدهد: سروسانی حینِ افتادنْ تخم میریزد؛ قطرهای از خون سیاوش به زمین میرسد و فرنگیس از سیاوش بار میگیرد، و فرانک از آتبین.حالا همۀ حقیقت بذری گشتهزنده اما پنهان؛ خواه در زمین، خواه در زهدان زنی به انتظارِ وقت: انگوری منتظرِ مُل شدن در خمخانه.
بهوقتش تخمۀ سروزاده میشود و دادِ روشناییو آفرینش را از تاریکی و تباهی میستاند: کیخسرو افراسیاب را سرنگون میکند و فریدون ضحاک را. همینجازندگی به مصدر کهنش بازمیگردد: «زندگی» از ریشۀ «زادن» است. حیات براثردرافتادنِ با تباهی دست نمیدهد، اما با خلاقیت پیوسته ممکن میشود.
هیچگاه قرار نیستتباهی کاملا از بین برود ولی با هر زایشیعقب مانده و کماثر میشود. این چرخه تداوم مییابد: در بهارِ آفرینندگی، تباهی دچار قبض شده و زندگی دامن میگسترد و در زمستانِ تباهکار، زندگی دامن برمیچیند وسر به درونبذری فرومیبرد.
زادسرو همین است: حافظ و عبوردهندۀ شعلۀ نحیف حیات از زمستان به بهار.