;
کتاب* را خیلی وقت پیش خواندم. داستان زندگی کسی بود که به اکسیر جاودانگی دست پیدا کرده بود و به هیچوجه نمیمرد.
بعد از خواندن این کتاب حسی که در من به جای ماند این بود که چه خوب که بالاخره میمیریم و داستان زندگیهایمان هم نقطه پایانی دارد.
با اینحال پذیرش مرگ عزیزان سخت است و هر چقدر هم قانون
نانوشتهای باشد که تمام فرزندان قرار است مرگ پدر و مادر خویش را ببینند، این از تلخی ماجرا نمیکاهد.
* همه میمیرند - نوشتهی سیمون دُ بوار