;
دژاوو
مغاک زمان، زمان را به صورت دایرهای که انتها و ابتدایش منطبق میشوند بر شانههای تکیدهی تاریخ می نشاند، بستری که فاجعه از پس گناه رخ میدهد و تقاص گناه، آغوش خود را بر انسان های غرق در تعویق و تعلیق می گشاید. زمان از لولا در نیامده است و همچنان تابع حرکت است، چشماندازی که بر اندیشهی ما حکم میراند تا اینکه هملتی سر بر بیاورد و بگوید: "زمان بی چفت و بست است." تا جهان فرو ریزد و دایرهی زمان گشوده شود و به صورت خط مستقیم در بیاید. زمان دیگر توالی اکنونها نیست بلکه با سایهی گذشتهی خود در هم تنیده است. در تجربهی آثار کاوه کاووسی در چنگالِ مدار اکنون-گذشته میافتیم ، مداری که هر تلاشی را برای تمییز آنچه کنونی و بالفعل است از آنچه گذشته و مجازی است ناکام میگذارد. گذشته با سپری شدن اکنون زاده نمیشود و نمیگذرد، بلکه سایهی اکنون است، زمان مدام شکاف میخورد به اکنون و گذشته، گذشتهای که خود را در فوران زمان حفظ میکند.
شاهین محمدی زرغان
Déjà vu
The ditch of time lands the circle of time on shoulders of the history, generating a basis for emergence of catastrophe after misdeed; and payment of the misdeed shall open arms to the procrastinating and the suspending. Time was not born of a hinge and is a function of motion, indeed; a view to incorporate the scope of human thinking till a Hamlet rises and screams: “time appends no fastening” leading to collapse of circle of time and consequent formation of a linear time. Time is no longer a string of seconds; yet, mixed with its shadows of the past. In experiencing the artworks of Kaveh Kavoosi, we do drown in the claw of past-present orbit; frustrated of every effort to discriminate between the two. Past is not born of lasting the very “now”. It is, though, the shadow of the “now”. Time is continuously split into a present and a past which keeps steady in the wild eruption of time.
Shahin Mohammadi Zarghan