;
عکاسی رئالیستی همچون مواجههی بصری با «امر واقع» با دو رویکرد عمده همراه بوده است.
در رویکرد اول، عکاس توجه و تمرکز خود را به آنچه از فرط عادی و آشنا بودن اغلب نادیده میماند، معطوف میکند و با برگزیدن پارههایی از واقعیت و بیرون گذاشتن پارههای دیگر، میکوشد به میانجی «قاب بندی» و از طریق تمرکز بر «امر جزیی» به تصویری از «امر کلی» دست یابد تا اگر به تعبیر همنیگوی «بخت با او یار باشد» و در زمان و مکان مناسب «حضور» داشته باشد، لحظهای را ثبت کند که از فرط واقعی بودن نوعی حظ انتزاعی در مخاطب ایجاد کند.
اما در رویکرد دوم، هر چند همچنان مصالح کار عکاس «واقعیتِ واقعی» و نه «واقعیت مصنوع» است، اما عکاس تلاش میکند زاویه دیدی غیر معمول اختیار کند تا از راهی سادهتر به همان «انتزاع»، که آرمان نهایی هنر رئالیستی در مفهوم کلی است، دست پیدا کند؛ انتزاعی که فیالمثل، با یاری بخت، در قلههای هنر رئالیستی همچون «پیرمرد و دریا»ی همنیگوی یا تابلوهای ادوارد هاپر به چنگ آمده است.
در زمانهای که بیش از هر چیز در هجوم عکسهاییم و «عکس» از فرط «فراوانی» اهمیت زیباییشناسانهی خود را تا حدود زیادی از دست داده است، رویکردها اهمیت بسیاری مییابند.
در این نمایشگاه، تلاش دو عکاس که کوشیدهاند در حد خود از رهگذر تمرکز بر «امر واقع» تأثیری کمابیش انتزاعی به وجود بیاورند، به تماشا گذاشته شده است.
نویسنده : علی حدادی